- جزئیات
- دلم کبوترشه اینجا مملکت رضا و خواهرشه مهمون فاطمه است اونی که محضرشه از این جهت میگن مزار فاطمه چون معصومه است اونکه انعکاس مادرشه ببند دخیلت رو ، به چادر بانو که رشته ی مهر و ، نمیبُره بانو جان جانانه ، مرکز ایرانه اذن دخولش ، ذکر رضا جانه انقده دل به ، برادرش بسته پرچمش رو به ، سمت خراسانه مددی یا معصومه ، معصومه ، معصومه گره گشای منه این بی بی زینب امام رضای منه گنبد طلاش فانوس شبای منه وقتی گره میفته توی کارِ دلم تهران به قم فقط برو بیای منه نگاشو دوست دارم ، که چاره ی درده دلم تو ایوونش ، بهشتو حس کرده حرمش بازه ، مرکز اعجازه واسه ی شعرام ، قافیه پردازه انقده خوبه ، انقده خانومه بردنه اسمش ، روزمو میسازه علیهم السلام
|
- جزئیات
- بازم بانو اسمت رو میبرم من هستم از عشاق این حرم پناه میاره به شما ، هر دلی که تنها شه غلامته هر کسی که ، امام رضایی باشه میبینی گدای سفره لطفت ، همون گدای قدیمه میشناسنت همه مردم ، تو رو به نام کریمه مولاتی یا فاطمه معصومه پرپر شد آه یاس امام رضا بودی دلتنگ واسه امام رضا دلت برا برادرت ، غرق تلاطم بوده شهید شدی تو غربت و ، مشهد تو قم بوده بمیرم داغ تو توی دل ما ، میمونه واسه همیشه مزار تو برا شیعه ، مزار فاطمه میشه مولاتی یا فاطمه معصومه بازم خوبه قم بی وفا نبود اینجا مثل شام بلا نبود رو بام خونه های قم ، سنگ جسارت نیستش شبیه زینب تنتون ، رخت اسارت نیستش خدایا چیا اومد سر زینب ، که لحظه لحظش عذابه بمیرم عمه سادات ، رفته میون خرابه علیهم السلام
|
- جزئیات
- عمه ی سادات قبله ی حاجات ملیکه ی قم عمه ی سادات روح مناجات خواهر آقام امام هشتم تو دختر موسی بن جعفری کریمه ی آل پیمبری تو کوثر باب الحوائج و زهرای اطهری عمه جان حرمت مثل مشهده عمه جان یه گدا بازم رو زده عمه جان دست خالی باز اومده عمه جان حضرت معصومه کسی نخندید ؛ به اشکای تو ؛میون بازار شکر خدا که؛ شبیه زینب ؛تو رو نبردن میون انزار آتیش و سنگ از پشت بوم نبود صورت تو از غم نشد کبود شکر خدا دیگه نبردنت ؛ از کوچه ی یهود عمه جان معجر تو غارت نشد عمه جان از تو هتک حرمت نشد عمه جان قسمت تو غربت نشد سرت سلامت ؛نشد جسارت ؛به ساحتِ تو اهل قم اینجا ؛ دسته به دسته ؛میومدن به عیادت تو روضه بخون امشب برای ما روضه بخون از داغِ کربلا خدا رو شکر نبودن مردم قم ؛شبیه شامیا عمه جان قم کجا و شام خراب عمه جان نشد اینجا سهمت عذاب عمه جان ندیدی مجلس شراب عمه جان حضرت معصومه
|
|
- جزئیات
- آسمون حرمت پره از یا کریمه مرغ دلم شده جَلد حرم یا کریمه همیشه وا شده هر موقعی که سپردم گِرِه کارمو دست کریم یا کریمه کریم حسنه، کریمه معصومه رحیم حسنه، رحیمه معصومه برابرِ با زیارت زهرائه زیارت قم حریم معصومه از روایت میگم که عُشّ آل الله قم بی قرار مادری برو همین فردا قم حرمِ گمشدهٔ فاطمهٔ زهرا قم زائرت آدم و یوسف و یحیا کریمه میکنه قلبم و این حرم احیا کریمه جلو ضریح تو روی لبامه ناخودآگاه یا علی بن موسی الرضا یا کریمه رضا سلطان، ملیکه معصومه به دربارِش، شریکه معصومه همه ایران، حکومت سلطانه فراز این، اَریکه معصومه طاهره مطهره محدثه مظلومه قاصرِ از مدح تو صد حکایت و منظومه زینب امام رضایی حضرت معصومه
|
- جزئیات
- گفتند و شنیده اند ز آغاز کز قم به جنان دری شود باز حاجت نبود مرا بر آن در قم باشدم از بهشت بهتر عصمت کبریاست معصومه قبله ی اولیاست معصومه بضعۀ پاک موسیجعفر جسم و جان رضاست معصومه همه خلقند زیر سایه ی او آفتاب خداست معصومه درّ تقوی و گوهر عصمت یم حلم و حیاست معصومه بوی عطر بهشت در نفسش همچو خیر النساست معصومه علیهم السلام
|
- جزئیات
- هر کی زائر مزارت میشه خودشو لایقِ رحمت کرده فرموده امام صادق انگار مادر ما رو زیارت کرده باوجودِ این همه مدح و مناقب توی محشر دیگه باتو هیچ غمی نیست دخترو خواهرو عمه ی امامی این مقامت بخدا چیز کمی نیست کم نیست این مقام تو ؛ زیبایی نام تو شاهان همه دنیا ؛ غلام تو بی بی جان فاطمه جانم علیهم السلام
|
- جزئیات
- اینقده کرم داره ؛ سایه رو سرم داره میتونم بگم اینو مادرم ؛ توی قم حرم داره عشق زندگیمه صحن آیینه اش ؛ وقتی پاتوق خونوادگیمه عشق زندگیمه عصرای سه شنبه ؛ زیارتش اوج بندگیمه عشق زندگیمه جان سلطانه خواهر پادشاه ایرانه کریمهی عالم امکانه صحن و سرای بی بی معصومه شعبهی اول خراسانه سلام الله علیها
|
- جزئیات
- غمخــانه بیبی شهربانو«سلامالله علیها» آسمان گشته سیه پوش و مَلَک در زمزمه باز مانده در غریبی یک علی بی فاطمه باز از آهِ کسی عرش خدا لرزیده است حضرت سلطان ایران داغ خواهر دیده است دختری شد زود راهی مثل مادر، آه آه خواهری آمد به جان، دور از برادر آه آه باز هم یک فاطمه از دست دنیا سیر شد آیه های غربتِ آل علی تفسیر شد فاطمه ها آن قَدَر مهمان دنیا نیستند فاطمه ها روبه روی فتنه ها می ایستند فاطمه ها را غمِ مظلومِ دوران می کُشد فاطمه ها را غریبی علی جان می کُشد مثل هم بودند اگر چه فاطمه های خدا داشت اما قم فراوان با مدینه فرق ها شهر قم با یا علی گویان سرِ دعوا نداشت شهر قم بر آبرویش چون مدینه پا نذاشت با ستمکاران عالم , قم یدِ واحد نداشت کوچه های تنگش اصلا قنفذ و خالد نداشت روی او نیلوفری و چادرش خاکی نشد هیچ کس از گریه ی روز و شبش شاکی نشد کینه های بدر، آتش در گلستانش نشد ریسمانی مزد دستانِ علی جانش نشد ماه قم را کس ندیده در خسوف و در هلال نیست در حالاتش اصلا حرفِ"صارَت کَالخیال" حضرت معصومه جز هجران، غمی در دل نداشت حضرت معصومه، مردم چل نفر قاتل نداشت علیهم السلام شاعر:محمدحسین رحیمیان
|
- جزئیات
- اى دختر و خواهر ولایت آیینه ی مادر ولایت بر ارض و سما ملیکه در قم آرام دل امام هفتم معصومه به کُنیه و به عصمت افتاده به خاک پایت عفت در کوى تو زنده ، جانِ مرده بر خاک تو عرش سجده برده در قصر تو جبرئیل حاجب زُوّار تو را بهشت واجب گفتند و شنیده اند ز آغاز کز قم به جنان درى شود باز حاجت نبُوَد مرا برآن در قم باشدم از بهشت بهتر قم شهر مقدس قیام است قم خانه یازده امام است قم شهرِ مدینه تو بتولش صحنینِ تو مسجد الرسولش قم تربت پاک پیکر توست اینجا حرم مُطهَّر توست گر فاطمه(س) دفن شد شبانه نَبوَد ز حریم او نشانه کى گفته نهان زماست آن قبر من یافته ام کجاست آن قبر آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینه ی قم مریم به بَرَت اگر نشیند این منظره را ، مسیح بیند سازد به سلام , سَرو قد خم اول به تو ، بعد از آن به مریم روزى که به قم قدم نهادى قم را شَرَفِ مدینه دادى آن روز قرار از مَلک رفت ذکر صلوات بر فلک رفت تابید چو موکبت ز صحرا شهر از تو شنید بوى زهرا(س) درخاک رَهَت ز عجز و ناله مى ریخت سرشک ، همچو لاله با گریه ی شوق و شاخه ی گل بُردند به ناقه ات توسل دل بود که بود ، محفل تو غم گشت به دور محمل تو آن پیر که سید زمان بود رویش همه را چراغِ جان بود گردید به گردِ کاروانت شد پاى برهنه ساربانت بردند تُرا به گریه هودَج تا خانه موسى اِبن خِزرَج ازشوق تو اى بتول دوم قم داد ندا به مردم قم کاى مردم قم به پاى خیزید از هر در و بام گل بریزید آذین به بهشت قم ببندید ناموس خدا مرا پسندید قم شام نبود تا که در آن دشنام دهد کسى به مهمان قم شام نبود ، تا که از سنگ گردد رخ میهمان ز خون رنگ قم کوفه نبود تا که خواهر بیند سر نى ، سر برادر حاشا که قم این جفا پذیرد مهمان به خرابه جاى گیرد بستند به گرد میهمان صف قم با صلوات و شام با کف قم مهمان وِ را عزیز خوانند کى دخت وِ را کنیز خوانند؟ «میثم» همه عمر آن چه را گفت در مدح و مصیبت شما گفت شاعر:استاد سازگار
|
- جزئیات
- هیئت جنت العباس قم دوباره دل مجنون و در به درم شکسته و بازم راهی سفرم تا اسم شما رو میشنوم دل من میگیره به یاد بانوی بی حرم بی همتایی مرآت زهرایی تو خواهر سلطان دنیایی بانوی عشق روح عباداتی بی شک تو هم عمه ی ساداتی تویی بانو کَس و کارم ندارم غصه تا وقتی تو رو دارم بی بی جانم گذاشته خدا منت روی سرمون که مهمون این کشور شدی بی بی جون کریمه ی اهلُ البیتی اُخت الرضا کرامت تو به وسعت آسمون مثل کوثر شفیعه محشر آروم جونِ موسی ابن جعفر خاک پا هات کویرو دریا کرد شهر قم و قبله گاه ما کرد ولای تو امید ما حریمت قطعه ای از جنت اعلا بی بی جانم اگر چه غم دوری دلت رو شکست غبار غریبی رو سر تو نشست فراق برادر زد شرر به دلت ولی دیگه هیچکس دستاتونو نبست از تشنگی , نرفتی تو از حال ندیدی داداشت رو تو گودال مثل زینب نرفتی اسارت نخندیدن به معجرت نشد روزت سیاه چون شب الهی من بمیرم واسه ی زینب علیهم السلام
|
- جزئیات
- هیئت جانثاران امام زمان (عج) مشهد دنیا و عقباشو باخته اونکه از عشق تو محرومِ خدا رو شکر که دل من به جرم عشق تو محکومِ اشفعنی فی الجنة سیدتی بی بی معصومه عشق تو شیرینیه زندگیمه سائل کوی تو همه کریمه ذکر تو رو لب من از قدیمِ تو روح استجابت دعایی خواهر حضرت امام رضایی عمه منتقم کربلایی کعبه مردم قم قبله ایرانی در حریمت همه در حسرت دربانی حضرت فاطمه ی بیت ولی الله زینب حضرت سلطان خراسانی سیدتی یا معصومه خواهر ضامن آهو دل تو حریم تو آرومِ بهشت روی زمینِ از حال زائرت معلومه دوای درد گرفتار سیدتی بی بی معصومه زینب خصالی و صدیقه فرزند الگوی آسیه مریم و هاجر آینه دار زهرای اطهر بالا نشینی و بالا مدارج هستی سلاله ی باب الحوائج از راه تو نشم الهی خارج سائل لطف شما خیل بنی آدم در سر سفره تو ریزه خورن عالم به مقامات تو ای حضرت علّیه به خدا غبطه خورن آسیه و مریم سیدتی یا معصومه شفیعه ی روز محشر عزیز شاه خراسانی از جنس ضامن آهو پناه مردم ایرانی سیدتی معصومه بانوی عالم امکانی حرم امن تو شده پناهم همیشه بودی بی بی تکیه گاهم حضرت معصومه نور راهم با مژه میزنم صحن تو جارو غما میره از دلم تا که بانو می زنم پیش ضریحت زانو هر کس از صحن عتیق تو گذر کرده بر دلش حال و هوای تو اثر کرده همچو خورشید فروزان به روز اما گنبدت در دل شب کار قمر کرده علیهم السلام
|
- جزئیات
- السلام ای حرمت قبله حاجات و دعا و سماوات در آن غرق مناجات و دعا السلام ای ثمر و زادۀ زهرای بتول و سلام ای عَلَم عِلم مُعلای رسول عرش با آن همه جاهو کرمش وقت نزول بهر پابوسی تو میطلبد اذن دخول ملجاء اهل ولا بر غمشان خاتمه تو به خداوند تویی فاطمه و فاطمه تو تویی آن بانوی جودو کرم و لطفو سخا ونگین ادب و کریمه ی آل عبا خواهر شمس خراسانی و محبوب رضا السلام ای گل لبخندِ غریب الغربا صحن تو مأمن جبریل امین است ببین ودر آن بال ملک فرش زمین است ببین حرم امن تو میعاد گه اهل ولاست گَه نجف گاه مدینه ست و گَهی کربلاست یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اُخت ولی الله السلام علیک یا عمة ولی الله عمه ی سادات سلام علیک روح عبادات سلام علیک عمه ی سادات بگو کیستی فاطمه یا زینب ثانیستی کاش شبی مست حضورم کنی با خبر از وقت ظهورم کنی چارۀ ما ساز گه بی یاوریم گر تو برانی به که روی آوریم عمه ی سادات سلامٌ علیک روح عبادات سلامٌ علیک عمه ی سادات بگو کیستی فاطمه یا زینب ثانیستی عمه ی سادات سلامٌ علیک علیهم السلام
|
- جزئیات
- مدینه یکم ذی القعده :173 هجری قمری, خبر تولدش از مدتها پیش شوق عجیبی در قلب پدرش موسی بن جعفر علیه السلام و مادرش نجمه خاتون سلام الله علیها انداخته بود. او را هم نام مادر بزرگوار اهل بیت علیهم السلام فاطمه سلام الله علیها نام گذاشتند,و بعد ها به معصومه سلام الله علیها شهرت یافت,با وجود تعداد اندک راویان زن در احادیث شیعه, حضرت معصومه سلام الله علیها یکی از آن راویان بودند وروایات مهمی از ایشان نقل شده است. مشهورترین صفت این بانوی بلند مرتبه عالمه است-چرا که در کوتاه ترین زمان به درجه بالایی از رشد و کمال و معرفت دینی رسیدند,چنانچه نقل است در دوران خورد سالی ,روزی جمعی از شیعیان وارد مدینه شدند-و برای دریافت پاسخ سوالات خود به سمت منزل امام کاظم علیه السلام رفتند-اما در آن زمان حضرت موسی بن جعفر و امام رضا علیهما السلام در سفر بودند,پس به ناچار پرسشهای خود را نوشتند وبه خانواده امام کاظم علیه السلام تحویل دادند,تا در سفر بعد جواب آنها را دریافت کنند,اما پیش از آنکه شهر را ترک کنند حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ ها را نوشتند و به این گروه دادند,این جماعت در مسیر بازگشت به امام کاظم علیه السلام برخورد کردند و ماجرا را بیان کردند, امام کاظم علیه السلام آن نوشته را طلب کردند و پاسخ ها را مطالعه کردند,و پس از دیدن صحت جوابها سه مرتبه فرمودند: (پدرش فدایش) مدتی پس از این ماجرا در حالی که حضرت معصومه سلام الله علیها دختری 10 ساله بودند پدرش به زهر جفای هارون عباسی به شهادت رسیدند-و برادرش امام رضا علیه السلام که 35 ساله بودند سرپرستی و تعلیم وی را عهده دار شد, مأمون امام را با تحدید از مدینه به خراسان منتقل کرد,امام علیه السلام پس از یک سال زندگی در غربت از شدت علاقه به خواهراش نامه ای نوشتند,و به حضرت معصومه سلام الله علیها در مدینه ارسال کردند-و از ایشان خواستند تا به همراه چندی از بستگان به خراسان سفر کنند-هنگامی که کاروان حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر ساوه رسیدند-عده ای از مخالفین اهل البیت علیهم السلام که از پشتیبانی مأمورین حکومتی برخوردار بودند,سرِ راه کاروان حضرت معصومه سلام الله علیها را گرفتند. در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند,به نقل برخی از مورخان از اندوه شهادت همراهان یا از مسمومیت, حضرت معصومه سلام الله علیها به سختی بیمار شدند و دیگر توان سفر به سمت خراسان را نداشتند,تا جایی که به بازماندگان فرمودند: مرا به شهر قم ببرید زیرا از پدرم شنیدم که فرمود:قم خانه و پناهگاه شیعیان ماست, این بانوی بزرگوار 17 شب در قم با حالت بیماری به عبادت پرداختند و سرانجام در روز دهم ربیع الثانی سال 201 هجری در سن 28 سالگی پیش از آنکه دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود در دیار غربت دیده از جهان فرو بستند,به تصریح روایات ائمه اطهار علیهم السلام- ایشان دارای مقام شفاعت هستند و توصیه های فراوانی به زیارت ایشان شده است/تا جایی که امام رضا علیه السلام میفرمایند: کسی که معصومه سلام الله علیها را در قم زیارت کند مانند آن است که من را زیارت کرده است
|
- جزئیات
- ای غبار آستانت آبروی اهل قم داده زينت خاک زوارت بـه روی اهل قم وصف تو محفل به محفل گفتگوی اهل قم روز و شب چشم عناياتت به سوی اهل قم آفتاب و ماه، تا در چـرخِ گيتی پرور است سايه ی گلدستههايت بر سرِ اينکشور است نخل موسای ولایت، بر ندارد مثل تو بعد زینب فاطمه، کوثر ندارد مثل تو هفتمین بحر شرف، گوهر ندارد مثل تو حجت هشتم، رضا، خواهر ندارد مثل تو چهارده خورشیدِ خورشید آفرین را کوکبی بر سر دست پدر، هم فاطمه، هم زینبی شعله ی داغ پدر بر سینه می زد آذرت بود از هجر رضا , سوز دل و چشم ترت حیف در سنّ جوانی مثل زهرا مادرت بعد هفده روز پَر زد مرغ روح از پیکرت کس نداند آتش داغت به اهل قم چه کرد با دل زارِ رضا آن حجت هشتم، چه کرد مردم قم در عزای بی بی غوغا کردند بمیریم برای آن خانمی که در تشییع او هفت نفر شبانه حضور داشتند به جای گل که گذارند روی قبر رسول برای او اثر تازیانه میبردند چه کردند؟ما بین درو دیوار صدای ناله اش بلند شد بابا یا زهرا... صلی الله علیکِ یا مظلوم یا فاطمة الزهرا
|
- جزئیات
- گرفته شهر قم عزای فاطمه ببارد اشک خون برای فاطمه بیا یا موسی جعفر زِ بغداد ببین دور از رضا معصومه جان داد رضا جانم رضا جانم رضا جان
|
|
|
- جزئیات
- امید دل و قلب شیدا , حرم علاج و دوای بلایا حرم بزن داد دنیا که دنیا بداند مطهر ترین جای دنیا حرم حرم برای ما دار الشفا حرم معنی اسمه دوا حرم مرکز نورِ هدا حرم... نباشیم و ببینیم حُرمت حرم خدا شکسته بشه نباشیم و ببینیم درهای حرم بخواد بسته بشه بلا یعنی همین بی حُرمتی ها بلا یعنی همین بی همتی ها بلا یعنی... اللهم اغفر ذنوبی التی تنزل البلا بحق الرضا عجل ظهور مولانا
|
- جزئیات
- اینجا بهشته , روی زمینه همسایه ی تو, بی بی بالا نشینه هر کی میشه دل , تنگ مدینه شب ها میاد و , بین صحنت میشینه ای جلوه نور زهرا , بنت رسول الله ای گنبدت عرش اعلا, بنت رسول الله ای راحت جان بابا , بنت ولی الله باب الکرم مولاتی یا , بنت ولی الله ای قبر تو قبرِ , زهرای مظلومه سیدتی بانو , مولاتی معصومه مولاتی معصومه ,مولاتی معصومه با قلب خون و , با چشم خون زیر لبش میخونه , وای از غم یار دلتنگ روی , ماه برادر حجران کشیده ,بنت موسی ابن جعفر ای وای من مثل زهرا , داغ پدر دیده خونین جگر مثل زینب , رنج سفر دیده گل های باغ زهرا رو , بی بال و پر دیده دور از برادر یک دنیا , داغ و شرر دیده روشن نشد ,چشمات به دیدن داداش قربون مظلومیش , آه از غم و درداش ای قبر تو قبر زهرای مظلومه مهمان رسیده , از وادی طوس از قلب صحرا ,پیداست یک ناقه از نور الحمدلله , اینجا غمی نیست دور و بر این خواهر , نامحرمی نیست ناموس حق رو , با عزت رو ناقه آوردن بین شلوغی , بنت حیدر رو نیازردن یک خواهرم , تو بازار شام بلا بردن وای از سر روی , نیزه وای از زمین خوردن حتما خبر داری ای عمه سادات از زینب و دردِ دروازه ساعات نمیدونم خبر داری , النگومو ازم گرفتن نمیدونم خبر داری , کبود شده صورت و دستم نمیدونم خبر داری , ما ها رو بردن تو بازار یارالی آقام ای وای....
|