41 «ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِى النّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»
ترجمه :
41. ظاهر شد فساد در روى زمين و روى آب به سبب آنچه كسب كرده دست هاى مردم تا اينكه بچشاند به آن ها بعض آنچه كه بودند عمل مى كردند باشد كه آن ها برگردند و رجوع كنند[1] .
تفسير :
[آثار گناه و بىدينى در زندگى فردى واجتماعى بشر]
(ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ) ظهور فساد، بلاها و مصائب و عقوبات و گرفتارىها و شدايد و بيچارگىها و درماندگىها و پريشانىها و امراض مهلكه و تسلط ظلمه و سلبِ نِعَم و قَطعِ مَطَر[2] و ضيقِ معيشت و نقصانِ ارزاق و ساير بليات كه سرتاسر جامعه را گرفته. در اطراف دنيا نقاط زمين و صفحه دريا در اثر اعمال سيئه و اخلاق فاسده و عقايد باطله و ظلم و تعدى و ترك فرائض و اشتغال به ملاهى و بىاعتنايى به دين و مقدسات دين و بىعفتى و بىعصمتى و ترك اداى حقوق و جنگ و جدال و خونريزى و عداوت با يكديگر و زد و خورد و قطعِ رحم و عقوق والدين و هزار مفسده ديگر كه مىفرمايد :
(بِما كَسَبَتْ أَيْدِى النّاسِ) و در اخبار بسيارى داريم كه آثار هر معصيت را بيان مىفرمايد كه چه عقوبت و بلايى متوجه مىشود و چون اين اخبار مفصل است بلكه يك باب براى آنها مُبّوب[3] كردهاند «باب تفسير الذنوب و عقوباتها»[4] نقلش از وضع تفسير خارج است و مكرر بيان كردهايم آثار معاصى را از قساوت قلب، سياهى دل، ضعف ايمان، سلبِ نِعَم، نزول بلا، تسلط شيطان زوال دين، و بُعد از رحمت، سلب توفيق، تسلط ظالم، كوتاهى عمر و غير اينها[5] .
(لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا) اين بلاها اثر بعض آنچه كه عمل مىكنند. اگر بخواهد به جميع آنها بگيرد جنبندهاى روى زمين باقى نمىماند: (وَ لَوْ يُواخِذُالنّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ)[6] ، (وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ)[7] .
(لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) لكن هيهات هيهات كه متنبه شويم و دست برداريم، بلكه روز به روز در تزايد ]گناه ومعصيت[ مىافزاييم.
________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشكى و دريا نمودار شده است، تا سزاىِ بعضى از آنچه را كه كردهاند به آنان بچشانند، باشد كه بازگردند.
[2] . قَطعِ مَطَر: نيامدن باران.
[3] . مُبَوَّب: طبقهبندى شده؛ باب باب شده.
[4] . باب توضيح وتفسير گناهان و مجازاتهاى آن. گفتنى است شيخ صدوق در اين زمينه كتاب معروف و گرانسنگ ثواب الاعمال وعقاب الاعمال را تأليف نموده است.
[5] . ر. ك: همين تفسير: ج14، ص139.
[6] . واگر خداوند مردم را به سزاى ستمشان مؤاخذه مىكرد، جنبندهاى بر روى زمين باقى نمىگذاشت. سوره نحل: آيه 61.
[7] . وهرگونه مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، وخدا از بسيارى درمىگذرد. سوره شورى: آيه 30.