حجت الاسلام محمدتقي فلسفي از جمله علمايي بود كه فعاليتهاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي خود را در عصر پهلوي آغاز نمود و تجربههاي سياسي خود را با موضوعاتي همچون جمهوري رضاخاني، لباس متحدالشكل، كشف حجاب، قيام مسجد گوهرشاد به دست آورد.
بر اثر مبارزات و افشاگريها عليه جنايت رژيم پهلوي هميشه تحت نظر و بازداشت و ممنوعالمنبر بود. رژيم نه تنها ايشان را از وعظ و خطابه و منبر رفتن بازداشتند بلكه با روشهاي مختلف در صدد هتك حرمت و ترور شخصيت وي برآمدند و هر روز تهمت و شايعهاي بر عليه وي درست ميكردند و حتي با چاپ عكسهاي مونتاژ شده سعي نمودند در بين ملت ايران از محبوبيت او بكاهند، محمدتقي با همه اين تبليغات و موضعگيريهاي سوء و دسيسههاي ساواك، مبارزات خود تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داد.
فلسفي و مسأله نفوذ بهاييان:
مبارزه با بهاييان در جامعه ايران عصر پهلوي يكي از دغدغههاي اساسي فلسفي بوده، بخصوص اينكه نگاه مرجعيت شيعه بعد از شهريور 20 به بهاييت يك نگاه دينمدارانه بود و اين گروهي دينساز كه هدفشان به گفته بدلا سست كردن عقايد جوانان و در اصل اين فرقه براي تضعيف اسلام پيريزي شده بود.
گسترش و نفوذ بهاييان باعث شد كه فلسفي واعظ شهير، رژيم را مورد نكوهش قرار دهد و شاه را به خاطر اينكه يك نفر بهايي به نام ايادي صليب مخصوص خود نموده مورد انتقاد قرار دهد.
آيتالله بروجردي هم طي نامهاي به فلسفي اظهار داشته كه نفوذ و تقويت اين فرقه از روي عمد و قصد است و مذاكره و بحث درباره آنها عبث و بيهوده قلمداد ميكند.
محمدتقي فلسفي زماني كه گلهمندي آيتالله بروجردي را در خصوص گسترش دامنه فعاليت بهاييان به گوش شاه و مقامات دولتي رسانيد، مصدق با حالت تمسخر خطاب به فلسفي بيان ميكند كه مسلمان و بهايي از نظر او فرقي ندارد و همه از يك ملت و مسلمان هستند.
فلسفي با كسب اجازه از آيتالله بروجردي تصميم گرفت موضوع بهاييان را از راديو دنبال كند و آنان را در برابر افكار عمومي بكوبد.
در گزارش ساواك در خصوص سخنراني محمدتقي فلسفي عليه بهاييان آمده است: "محترما معروض ميدارد .... فلسفي .... در مسجد عزيزالله به منبر رفته و گفته يك عده بهايي كه هيچ كجاي دنيا آنها را راه نميدهند در تمام كارها رخنه نموده و ميخواهند قرآن و اسلام را از بين ببرند عليهذا بر شما واجب است با آنها مبارزه شود و آنان را نابود نمائيد..."
نفوذ بهاييان تا جايي بود كه بنا بر گزارش ساواك در راديو و تلويزيون رخنه نموده داراي وسايل تبليغاتي بودند و برخورداري آنان از اين امكانات فلسفي را به واكنش واداشت.
ساواك در گزارش ديگر در خصوص سخنراني محمدتقي فلسفي در منزل آيتالله بهبهاني چنين اعلام ميكند: فلسفي در منزل آيتالله بهبهاني به منبر رفته و اظهار داشته در مملكت اسلامي بهاييان و يهوديها ميخواهند بر ما مسلط شوند، ايشان در ادامه سخنراني بيان داشته مسلمانان تا زنده هستند و در رگ آنها خون جريان دارد نخواهند توانست به اين مقصود برسند.
ساواك تلاش ميكند جلوي فعاليتها و مبارزات فلسفي عليه بهاييان را بگيرد و حتي از منبر رفتن وي جلوگيري نمايد. به هر حال مبارزات ايشان عليه اين فرقه موجب گرديد دشمني آنان را به جان بخرد و آنان سعي نمودند كه به هر طريقي سدي در مقابل ايشان ايجاد كنند.
مبارزه با بهاييت به دليل وابستگي شاه و دولت به بيگانگان هر چند به آن مقصود اصلي خود نرسيد اما باعث شد كه از نفوذ آنان در جامعه كاسته شود و بسياري از آنان از كشور خارج و عدهاي از مسلمانان كه تظاهر به بهايي بودن مي كردند توجه نمايند و پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به نفوذ و فعاليت آنان خاتمه داد.
مبارزه با حزب توده:
بعد از شهريور 20 همزمان با فرار رضاخان فعاليتهاي حزب توده در ايران شكل گرفت و روحانيت و از جمله فلسفي مبارزه با حزب توده را سرلوحه خود قرار دادند،ايشان با درك ضرورت از انحرافهاي فكري آنان، با ارائه منبرهاي مستدل، آتشين و پرهيجان به مبارزه با اين گروه وابسته پرداخت.
محمدتقي فلسفي به خطر حزب توده پي برده به گونهاي كه ساواك تهران در خصوص سخنراني ايشان در انتقاد از تبليغات حزب توده در ايران چنين گزارش ميدهد:
"... واعظ نامبرده پيرامون پيدايش دنيا و انسان محبت نمود و ضمن يك سلسله بيانات علمي و تطبيق فرضيه دانشمندان خارجي با آيات قرآني اظهار نمود چند سال قبل تودهاي كتابهايي را منتشر كردند كه بشر از ماده به عمل آمده، اين سمپاشيهاي خائنين بدون جواب نبايد بماند، تودهايها افكار نسل جوان را آلوده كردند ...."
در گزارش ديگر در خصوص فعاليت فلسفي عليه حزب توده آمده است: "... ايشان در لفاف و گوشه و كنايه حرف نميزند صاف و پوست كنده عليه حزب توده صحبت نمود بدون ترديد اين تبليغ اثر خوبي در مردم خواهد گذاشت ...."
مبارزات فلسفي عليه حزب توده سبب شد كه آنها كينه شديدي از او به دل گيرند و حتي تا بعد از انقلاب با ارائه مقالات فراوان عليه او در مطبوعات وابسته نمود بارزي داشت و سعي كردند با انجام اقداماتي همچون سوء قصد به جان وي، ارسال نامههاي تهديدآميز و بر هم زدن مجلس، ايشان را از مسير مبارزه بازدارند.
نگاه فلسفي به فساد اجتماعي و مراكز آن در عصر پهلوي:
گسترش مراكز فساد و فحشا و رواج بيبند و باري در جامعه ايران عصر پهلوي، و نقش رژيم در دامن زدن به اين مسائل از جمله موضوعاتي بودند كه محمدتقي فلسفي را به واكنش واداشت و بنا بر گزارشهاي ساواك توجه به فساد اجتماعي يكي از مباحث سخنرانيهاي ايشان محسوب ميشد.
بنابر گزارش ساواك فلسفي در انتقاد از نقش دولت در افزايش مراكز فساد بيان ميكند كه دولت شبانهروز بر تعداد سينماها و مناظر شهوتانگيز ميافزايد و ميخواهد خودش را در رديف ممالك مترقي در بياورد ولي غافل از اينكه اشتباه ميكند زيرا با تشكيل اين قبيل اماكن بر تعداد جنايات و فحشا افزوده ميگردد.
ساواك تهران در خصوص سخنراني فلسفي درباره گسترش بيديني و افزايش مراكز فساد چنين گزارش ميدهد:
"ديشب صحبت فلسفي در اطراف حق و باطل بود اظهار داشت ... آقايان امروز وضع مردم در اين مملكت زياد از حد از لحاظ ديني ناجور ميباشد دستگاههاي بيديني براي محو كردن دين كاملا مجهز ميباشند حالا برويد ببينيد در شرابخانهها و سينماها چه خبر است ... روز به روز هم تعداد سينما در اين مملكت دارد زياد ميشود و بدانيد كه روز به روز در اين مملكت دين خدا دارد از بين ميرود..."
رژيم پهلوي در شرايطي به گسترش مراكز فساد همچون كابارهها، سينماها، پاركها، ميكدهها، ... اقدام نمود كه در برخي مناطق مردم مكان و مسجدي براي اداي نماز نداشتند و فلسفي به شدت با اين اقدام رژيم به مبارزه پرداخت.
در گزارشي ديگر آمده كه فلسفي اظهار داشته در پايتخت دو هزار فاحشه به سر ميبرد و 28 هزار ديوانه در تيمارستانها و مملكتي كه در سال چهارصد ميليون تومان مشروبات الكلي وارد ميكند، آن مملكت دين را از دست داده است...
ساواك تهران در خصوص سخنراني فلسفي در انتقاد از وضع اجتماعي در نابساماني اقتصادي و گسترش فساد بدين گونه گزارش ميدهد:
"... اين بدبختي است .... آخر مملكتي را كه سوفيالورنها بگردانند يا فلان هنرپيشه و يا رقاص آمريكايي مملكتگردان باشد چه توقع داريد، اين مملكت نه اقتصاد دارد نه واردات ... نخستوزير مگر چه دارد غير از يك مشت بازيگر صحنه،آخر مملكتي كه ... دو هزار تومان پول رقاصبازي بپردازد بايد وضع اقتصادي و مالي اين چنين باشد .... حالا كسري آوردهاند، تمام پول اين مملكت را به رقاصه و هنرپيشه ميدهند تا آنان مملكت را بگردانند، آن وقت ميگويند چرا آيتالله بروجردي به جاي مسجد كارخانه وارد نكرد..."
حجت الاسلام محمدتقي فلسفي بنا بر گزارش ساواك در يكي از سخنرانيها ضمن انتقاد از تقليد كوركورانه از مدل اروپايي، متصديان امور مملكت را بدين گونه مورد خطاب قرار ميدهد.
"... ولي چنانچه متصديان امور مملكت را بخواهند بدانند ما علما و عمامه به سرها چه ميگوييم و چه ميخواهيم بيايند و بنشينند تا بتوانيم از نزديك با آنها صحبت نماييم..." فلسفي در ادامه اظهار ميدارد دنياي اروپا به جاي اينكه علوم فنون خود را به ما بياموزد ما را تشويق به ساختن سينما و كاباره و تماشاخانه تشويق ميكند.
فلسفي در يكي ديگر از سخنرانيهاي خود بيان ميكند كه تمام مجلات به هنرپيشهها اختصاص دارد تا افكار جوانان را منحرف شود و نيز در گفتگويي كه با يكي از مديران جرايد در خصوص افزايش طلاق داشته، علت كثرت طلاق را تعداد زياد فاحشهخانهها و وجود زنان بيحجاب دانسته است. ايشان در مورد نقش تربيتي مادران بيان ميدارد: مادري كه به فكر عيش و نوش و ميگساري و ... باشد نميتواند عنصري پاك به جامعه تحويل دهد.
ساواك تهران در خصوص سخنراني فلسفي در انتقاد از روش تربيتي در محيط مدارس و تقليد كوركورانه از غرب چنين گزارش ميدهد: "... فلسفي واعظ به منبر رفت ... بدين گونه اداي مطلب نمود (ما از تمدن غرب تنها از لحاظ پوشيدن لباس و آرايش ظاهري تقليد ميكنيم اما صنايع و اختراعات و پيشرفتهاي آنان را ناديده ميگيريم و معلوم نيست اين تقليد بيجا و ناقص عاقبت كار ما را به كجا خواهد كشاند) سپس رشته سخن را به تنقيد از فرهنگ و فساد جامعه كشاند ..."
فلسفي پيشرفت صنعت و تكنولوژي در غرب را منكر نشده بلكه موضعگيري ايشان به دليل تقليد كوركورانه از شيوه زندگي مردم اروپا و آمريكا بوده است. وي درباره وجود فساد در اروپا و آمريكا بيان ميدارد "در همين اروپايي كه من رفتم آنجا ديدم در موضوع تهييج شهوات و غضب جوانان مثل خر در گل ماندهاند و نميدانند چه كار كنند و حتي آمريكا همين طور است جوانان اين مملكت وقتي به آنجا ميروند فقط فساد آنها را تقليد كرده و به اين مملكت ميآيند..."
فلسفي نه تنها خود با فساد در عصر پهلوي مبارزه نمود بلكه ديگران را تشويق و تحريك به تظاهرات و مبارزه عليه فساد و فحشا و مراكز بيبند و باري دعوت نمود به طوري در گزارش ساواك تهران عنوان شده:
"... در ساعت 20 فلسفي به منبر رفت ... بيان نمود .... چرا توجهي به اوضاع نداريد اشخاص ديگر در برابر دين اسلام، اين دستگاههاي تأتر و سينما و رقاصخانهها را پهن كردهاند و روز به روز به تبليغ و توسعه آن ميپردازند شما ... برابر آنها عرض اندام كنيد و با تظاهرات مذهبي موجوديت خود را ثابت كنيد، چقدر بيحال هستيد ..."
بنا بر گزارش ساواك، فلسفي قوانين موجود را براي جلوگيري از فساد و فحشا را ناكارآمد دانسته و راه مبارزه براي كاهش بيبند و باري را استفاده از مجامع مذهبي عنوان ميكند و نيز اينكه علما و روحانيون بايد براي وضع موجود فكري كنند...
فلسفي و نهضت امام:
در اوايل پاييز 1341 دولت علم طي مصوبه كه در قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي آمده بود قيد "اسلام" و "ذكوريت" حذف گرديد و با حذف كلمه "اسلام" بهايي و مسيحي و ايراني در اين تصويبنامه فرقي نداشت و به جاي كلمه "ذكوريت" واژه "باسواد" گذاشته بودند كه اعم از زن و مردم بود. پس از موضعگيري امام، فلسفي به همراه ساير علما با اين تصويبنامه اعتراض نمودند. بنا بر گزارش ساواك تهران فلسفي در اظهارات خود در خصوص مخالفت روحانيون و عدهاي از مردم با شركت زنان در انتخابات چنين عنوان ميكند:
"فلسفي واعظ گفت ... كليه زناني كه براي فعاليتهاي سياسي، فعاليت ميكنند از پنجاه نفر تجاوز نمينمايند و اين عده ناقابل هرگز نميتوانند به جاي 5 ميليون نفر زن ايراد صحبت كنند اگر مقامات مسئول كشور هم بخواهند به ادعاي اين عده ترتيب اثر دهند معلوم است كه تحريكات پشت پرده از ناحيه خود دولتيها انجام ميشود... توده مردم ايران هم زن و مرد با اين سر و صداها با نظر تمسخر مينگرند."
سازمان اطلاعات و امنيت كشور در گزارش ديگر در خصوص سخنراني محمدتقي فلسفي در حضور علم در انتقاد از انجمنهاي ايالتي و ولايتي چنين عنوان ميكند:
"... آقاي فلسفي ... در حضور آقاي علم نخستوزير پس از مقدمهاي از آقاي علم تقاضا كرد كه راجع به انتخاب شدن زنان براي وكلاي مجلس ايشان به خواستههاي روحانيت و عدم تجويز قانون اساسي توجه مبذول دارند ... ما از آقاي نخستوزير ... تقاضا داريم كه فورا به تلگرافات علما و خواستههاي ملت ديندار توجه مبذول داشته ..."
بنا بر گزارش ساواك منزل ايشان محل رفت و آمد و اجتماع وعاظ و طلاب علوم ديني جهت مذاكره عليه قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي بود و خود فلسفي هم با علم مذاكره و مخالفت و نارضايتي وعاظ و روحانيون را در موضوع فوق به اطلاع وي رسانده و حتي علم را تهديد كرده كه پافشاري در اجراي قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي موجب انقلابي در ايران خواهد شد. سرانجام بر اثر موضعگيريهاي علما دولت ناچار شد كه تصويبنامه را لغو نمايد.
پس از لغو تصويبنامه فوق در تاريخ 19 دي ماه 1341 رژيم شاه اصول ششگانه خود را اعلام نمود و دولت علم زمان برگزاري رفراندوم را ششم بهمن اعلام نمود. امام و مراجع اعلاميههايي در اعتراض به برگزاري رفراندوم منتشر كردند و محمدتقي فلسفي هم به مدت 25 روز از دوم بهمن تا بيست و هفتم بهمن 1341 منبر نرفت و به نحوي ممنوعالمنبر بود.
پس از ماجراي لوايح ششگانه در تاريخ 2 فروردين 1342 حادثه فيضيه رخ داد كه كماندوهاي رژيم به مدرسه حمله بردند.
محمدتقي فلسفي پس از آگاهي از جنايات رژيم در مدرسه فيضيه در يكي از منبرهاي خود بيان نمود: "اين واقعه ثابت ميكند كه اخبار وقايع كربلا و صدماتي كه بر اهل بيت و رسول اكرم (ص)و جوانان و بچههاي آنان وارد ساختند كاملا درست است و آنچه بر فيضيه گذشت شاهدي بر اين مدعي است"
تقريبا سه ماه پس از حادثه فيضيه، قيام 15 خرداد شكل گرفت و اين قيام در واكنش به دستگيري امام صورت گرفت ميتوان گفت جنبش 15 خرداد مقدمهاي براي پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط رژيم شاهنشاهي بود.
محمدتقي فلسفي چهار روز قبل از قيام 15 خرداد به افشاگري عليه دولت پرداخت و در گزارش سازمان اطلاعات و امنيت كشور چنين آمده است:
"شب 11/خرداد/42 فلسفي واعظ ... در مسجد تركها به منبر رفته ... آقاي فلسفي با اشاره به اينكه مملكت مشروطه ميباشد چگونه دولت آقاي علم راضي شده كه در مدرسه فيضيه برخلاف مقررات دين و انسانيت نسبت به طلاب اهانت و مدرسه را مورد حمله و هجوم قرار دهند."
به هر حال بر اثر گزارش ساواك افشاگريهاي محمدتقي فلسفي عليه دولت و هيأت حاكمه، افكار عمومي را آماده قيام نموده است. سرانجام فلسفي پس از سخنراني در مسجد پاچنار در ساعت 22 شب 15/خرداد/42 به اتهام اقدام عليه امنيت داخلي كشور دستگير شد.
پس از مدتي فلسفي از زندان آزاد شد و ساواك تهران در خصوص اظهارات ايشان در جمع عدهاي از طلاب كه به ديدار وي آمده بودند چنين گزارش ميدهد:
"... چند مرتبه ميخواستند مرا تحت شرايطي آزاد كنند ولي من قبول نكردم و گفتم من حرف حق را روي منبر خواهم زد و هيچ شرطي براي آزادي خود قبول نميكنم"
پس از قيام 15 خرداد ماجراي دستگيري امام به دليل مخالفت با امتياز كاپيتولاسيون اتفاق افتاد كه امام ابتدا به تركيه و سپس به نجف تبعيد شد، فلسفي به ارتباط خود با امام ادامه داد به طوري كه ايشان در مهر ماه 1344 طي تلگرافي ورود ايشان را به نجفاشرف تبريك گفت متن تلگراف چنين بود:
"محضر مبارك حضرت آيتالله خميني، تشريف حضرت عالي را به آستان مقدس حضرت علي عليهالسلام تبريك گفته، سلامت و طول عمر حضرت آيتالله را از خداوند خواستارم. محمدتقي فلسفي".
موضوع ديگري كه واكنش علما و روحانيوني همچون محمدتقي فلسفي را به همراه داشت، برگزاري جشنهاي 2500 ساله بود كه مخارج آن توسط مردم تأمين ميشد به طوري كه ساواك تهران در خصوص اظهارات غفار ذوالفقاري راجع به نامه محمدتقي به محمدرضا شاه و درخواست توضيح درباره مخارج سنگين اين جشنها و مسئوليت شخص شاه در قبال ملت چنين گزارش ميدهد: "شخصي به نام غفار ذوالفقاري ... اظهار داشت در هيأت آنان ... صحبت شد كه فلسفي به شاه نامهاي نوشته كه مخارج هنگفت اين جشنهاي شاهنشاهي از كجا و كدام منبع تهيه گرديده و با مسئوليت كدام مرجع خرج ميشود و با اين مخارجات ميتوان در ايران دست به يك سلسله اقدامات وسيعتر زد و فلسفي اشاره كرده كه برگزاري اين جشنها خيانت به ملت و كشور است و پادشاه خود در آينده بايد جوابگوي ملت باشد."
رژيم پهلوي و ترور شخصيت فلسفي:
گسترش فعاليتها و مبارزات فلسفي رژيم پهلوي را بر آن داشت كه در صدد هتك حرمت و ترور شخصيت وي برآيند و براي رسيدن به اين مقصود به انتشار عكس و اعلاميه و ساخت برنامهاي جهت تقليد صداي وي ... پرداختند. به گونهاي كه در مكاتبه ساواك با اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ستاد بزرگ ارتشتاران در خصوص توزيع و چاپ عكسهاي مبتذل از ايشان آمده است: " برابر خبر رسيده... تعدادي عكس واعظ فلسفي در بعضي منازل انداخته شده كه نامبرده در حالت برهنگي با زنان ... به صورت مستهجن نشان ميدهد و معمولا اين عكسها را منازل وعاظ انداخته به طوري كه شنيده شده در خارج اين طور استنباط گرديده كه اين كار توسط سازمان اطلاعات و امنيت كشور به خاطر خراب كردن موقعيت نامبرده كارگرداني گردد."
در گزارش ساواك كردستان آمده است كه امكان دارد كمونيستها و مخالفان ايشان در چاپ و انتشار اين عكسها دست داشته باشند و در گزارش ديگر بيان شده اين عكسها ساختگي و عكس فلسفي را به جاي مردي در كنار زن ديگر قرار دادهاند.
بنا بر گزارش ساواك محمدتقي فلسفي در واكنش به چاپ اين عكسها بيان ميكند: "اين تازگي ندارد و مال ديروز قبل و مربوط به گندكاري دولت است...."
رژيم پهلوي از هر راهي براي تخريب و سركوب مخالفان استفاده مينمود و محمدتقي فلسفي از آغاز نهضت امام تا پيروزي انقلاب به مدت 15 سال تحت نظر و كنترل و بازداشت و ممنوعالمنبر بود.
به دليل طولاني شدن ممنوعالمنبر ايشان، برخي مقامات نزد شاه رفته و خواستار رفع ممنوعيت وي شدند، اما شاه در جواب آنها ميگويد خيال كنيد فلسفي مرده است او را رها كنيد و از اين حرف ها نزنيد. از آنجا كه رژيم پهلوي يك حكومت وابسته بود، در گزارشي آمده است كه منبع منبر فلسفي به دستور آمريكاييها صورت گرفته است.
به هر حال فلسفي از آغاز نهضت امام تا پيروزي انقلاب، غالب اوقات يا تحت تعقيب و كنترل و بازداشت يا اينكه ممنوعالمنبر بود.
خلاصه اينكه محمدتقي فلسفي پس از سالها مبارزه و مجاهدت و افشاگري عليه رژيم پهلوي به مقصود و هدف خود رسيد، و آن هدف پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني بود. ايشان پس از به ثمر رسيدن انقلاب به فعاليتهاي خود در جنبههاي مختلف ادامه داد و سرانجام در 27 آذر ماه 1377 در سن 93 سالگي چشم از جهان فرو بست.
پي نوشت ها:
1-رك:حسينيان،روح الله،بيست سال تكاپوي اسلام شيعي در ايران (1320-1340)،مركزاسناد انقلاب اسلامي ،تهران ،1384،ص 393 هفتاد سال خاطره ازبدلا،مركزاسناد انقلاب اسلامي تهران ،1378،ص215
2-دواني،علي،خاطرات ومبارزات حجه الاسلام فلسفي ،)،مركزاسناد انقلاب اسلامي،تهران،صص194و198
3-همان،ص 201
4-آرشيومركزاسناد انقلا ب اسلامي،شماره بازيابي،1025،ص42
5- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي،1025،ص 51
6- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي،1025،ص 10
7-ر.ك: آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي1045 ص،92حسينيان،روح الله،پيشين،ص،393
8-ياران امام به روايت اسناد ساواك ،كتاب نهم ،(زبان گوياي اسلام) ،حجه الاسلام محمد تقي فلسفي مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات،تهران،1382،ص،15
9- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي1012،ص54
10- آرشيومركزاسناد انقلاباسلامي،شماره بازيابي،1022،ص،80
11- ياران امام به روايت اسناد ،پيشين،ص15
12 آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي 1024،ص 62
13 آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ، 1023،ص ،6
14- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1023،ص،10
15- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1023،ص،49
16- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1024،ص54
17-ر.ك : آرشيومركزاسناد انقلا ب اسلامي،شماره بازيابي ،1023 ،صص 8و38
18- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1024 ،ص53
19- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1023 ،ص،31 20- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1024 ،ص51
21- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1023 ،ص117
22- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1024 ،ص،40،
23-دواني،علي ،پيشين،ص،252
24- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1024 ،ص 50 25- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1025 ص30
26- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1025 ص94
27-دواني،علي،پيشين،صص 262 و 264 و 265 و 269 و 270
28- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1026 ،ص،52 29- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1026 ،ص،8و53
30- آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1027 ،ص،20 31-دواني،علي،پيشين ،ص443
32-ارشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،280 ،ص،62
33-آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1044 ،ص،79
34-ر.ك: آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1043ص،76،آ رشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1045 ص،78
35-آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1043 ،ص،76- 77
36-ر:ك:آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1045 ،ص،54 ،آرشيومركزاسناد انقلاب اسلامي،شماره بازيابي ،1047 ،ص،76